سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای آن که عارفان را با رازگویی طولانی اش، مأنوس ساخت و بر خائفان، لباس دوستی خود پوشاند ! [امام سجّاد علیه السلام]
و هم او بندگان را گریان و خندان سازد... 43- النجم - لامکان
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 76358
بازدید امروز : 0
..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
........... درباره خودم ..........
و هم او بندگان را گریان و خندان سازد...  43-  النجم - لامکان
لا شیء
هیچیم ،هیچیم و چیزی کم ،نیستیم از اهل این عالم که می بینید ؛ وز اهل عالم های دیگر هم...

........... لوگوی خودم ..........
لامکان .......جستجوی در وبلاگ .......

...........لوگوی دوستان من ...........

........... لینک دوستان من ...........
راچینه های عبور
بوف تنهایی
شنیدم چون قوی زیبا بمیرد
صدای سخن عشق
دریچه ای به سوی ملکوت
از ملک تا ملکوت
سکوت شبانه
کوچه باغ ملکوت
لیلاترین لیلا
جنون
عطش
خلوت دل
آیریکان
دلم مثل دلت خون
جیلیز
انصارالشهدا
آبانیها
خرابات
یادداشت های یک وبلاگر
دل از من برد و روی از من نهان کرد
سحاب رحمت
هیچ ترتیبی و آدابی مجو

............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385

............. اشتراک.............
 
............ طراح قالب...........


 
  • و هم او بندگان را گریان و خندان سازد... 43- النجم

  • نویسنده : لا شیء:: 85/7/30:: 3:10 عصر

     

     

    واین بیابان حکایت از راه بیهوده پیموده و مسیری بی سرانجام می کند اگر اینگونه به سر در گمی و در تشنگی و بی هیچگونه حتی کورسوی امیدی و حتی سرابی طی شود !

    خیلی وقته ننوشتم .خیلی وقته که این زمین غل و زنجیری رو بسته به دستام و توان هر گونه فریاد احساس رو ازشون گرفته و نمی ذاره که مثل قدیما روی برهوت بی رنگ واحساس کاغذ به حرکت در بیان و جای پای از حس خودشون به جا بذارن ! از بودنشون وجودشون ...بگن که هستن یا میتونن که باشن ...

    و حالا این جای پا ها می خوان بگن که خسته ان می خوان بگن که دارن به زحمت این بدن خاکی رو روی این روح لطیف و ظریف به پاکی خدا میکشن ...

    بدنی که با ضمختی و بی رحمی و سنگینی گناه روز به روز داره حجیم تر و غیر قابل تحمل تر می شه.

    آره این جای پاها هر چی عمیق تر باشن ثابت می کنن که دارن به اوج تشنگی میرسن توی این بیابون که شن های روانش پای رفتن رو ازم میگیره و جای پاهام رو عمیق تر میکنه و من رو بیشتر تو خودش فرو میبره.

    آره تشنه ام ، تشنه ....

    و زندگانی دنیا جز متاع فریب نیست.   "  20 ــ حدید "

    و کاش جام شوکرانی بود برای وصال ابدی، شوکرانی که بغض حجیمی رو که روی روحم سنگینی میکنه و زنگاری شده میشست و با خودش میبرد .

    گاهی اوج خفگی رو احساس میکنم و لی باز از خودم متعجبم که چطور هنوز میتونم نفس بکشم ، چطور هنوز میتونم باشم چطور.....

     

     

    وَ یَرْزُقـْـهُ مِن حَیْثُ لایَحْتـَسِبْ وَمََنْ یَتـَوَکَلْ علی الله فَهْوَ حَسْبُهُ          " 3 ــ طلاق "

     

    وخداوند روزی میدهد از جایی که گمان نمی کنید، وکسی که به خدا توکل کند خداوند برای او کافی است .

     

     

    با تشکر از دوست خوبمون آیریکان که زحمت عکس های پست ها رو می کشن....


    هرکه خواهد گو بیا وهر چه خواهد گو بگو()