و اما ترس
ترس از چي؟ از كي؟و براي چه؟
سلام
آنكس كه بداند وبداند كه بداند
اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آنكس كه بداند ونداند كه بداند
بيدارش نماييد كه بس خفته نماند
آنكس كه نداند و بداند كه نداند
لنگان خرك خويش به منزل برساند
آنكس كه نداند ونداند كه نداند
در جهل مركب ابدالدهر بماند
مي دانستي هيچ يعني همه چيز و لامكان يعني همه جا ؟
من اطاعت امر مي كنم ...
عكسي رو واست فرستادم . اگر خوشت اومد كه هيچ منو مفتخر كن و اونو اينجا بذار اگه هم نه من دوباره واست عكس ديگه اي مفرستم
ولي باور كن موضوعت سخت و عميقه
و يه چيز ديگه ...
دريايي شو دريا را غم هيچ چيز نيست ...
اما در مورد ترس ... اين ترسي كه ازش اسم مي بري ... ترس از بودن ... از شدن ... از اون ... از هست ها ... از بايد باشد ها ... از خودت ...
از اين به قول تو دهشت و حيراني و سرگشتگي ...
بايد باهاش بسازي ... بشناسيش... بهش ياد بدي كه چيزي براي ترسيدن وجود نداره ... بايد بهش بفهموني ... درك كنه وقتي چيزي براي اونه درونش هيچ ترسي راهي نداره ...
و
سلام ...
اينكه آشنايي من و شما بر ميگرده به روز الست ... درسته ... به قول مولا نام :
روز الست جان تو ... خورد مي اي ز خوان تو
خواجه ي لامكان تو يي ... بندگي مكان مكن .
و اينكه من شما رو ميشناسم يا شما من رو
مني وجود نداره كه بخوايد بشناسيد ... پس گزينه هاتون غلط ميشه ... هيچگاه مني وجود نداشته ... و نخواهد داشت ...
و اين آشنايي رو ... فك كنم بدونم از كجا شروع شده ... ولي ....
مهم نيست ... فراموشش كن
به نام حضرت دوست
قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَى
گفتيم: (نترس! تو مسلّماً [پيروز و] برترى!
با ما به از اين باش كه با خلق خدايي
يا حق
خنده ...گريه !
اين براستي تفاوت بين انسان وحيوان
ميگن خنده عين شهوته كه در خود فرو رفتنه و گريه مانند عشق...كه از خود بيرون شدنو در پي داره
خنده ... گريه.
آره فرق بين انسان و حيوان.ميگن خنده مثل شهوته كه در خود فرو رفتنو در پي داره اما گريه مثل عشقه كه از خود بيرون رفتنه.
موق باشي
