سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چنگ در پیمانهاى کسانى در آرید که چشم وفا از ایشان دارید . [نهج البلاغه]
لا شیء - لامکان
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 76829
بازدید امروز : 8
..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
........... درباره خودم ..........
لا شیء - لامکان
لا شیء
هیچیم ،هیچیم و چیزی کم ،نیستیم از اهل این عالم که می بینید ؛ وز اهل عالم های دیگر هم...

........... لوگوی خودم ..........
لامکان .......جستجوی در وبلاگ .......

...........لوگوی دوستان من ...........

........... لینک دوستان من ...........
راچینه های عبور
بوف تنهایی
شنیدم چون قوی زیبا بمیرد
صدای سخن عشق
دریچه ای به سوی ملکوت
از ملک تا ملکوت
سکوت شبانه
کوچه باغ ملکوت
لیلاترین لیلا
جنون
عطش
خلوت دل
آیریکان
دلم مثل دلت خون
جیلیز
انصارالشهدا
آبانیها
خرابات
یادداشت های یک وبلاگر
دل از من برد و روی از من نهان کرد
سحاب رحمت
هیچ ترتیبی و آدابی مجو

............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385

............. اشتراک.............
 
............ طراح قالب...........


 
  • . . .

  • نویسنده : لا شیء:: 86/3/31:: 11:18 صبح

     

    وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید

    وقتی ابد چشم تورا پیش از ازل می آفرید

    وقتی زمین ناز تورا در آسمان ها میکشید

    وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید

    من عاشق چشمت شدم ... نه عقل بود و نه دلی ؛

    چیزی نمی دانم از این دیوانگی یا عاقلی

    یک آن شد این عاشق شدن "  دنیا همان یک لحظه بود "

    آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

    وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد

    آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد

    من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی ،

    چیزی نمی دانم از این دیوانگی یا عاقلی

    .    .    .


    هرکه خواهد گو بیا وهر چه خواهد گو بگو()

  • حکایتی از طاقدیس...

  • نویسنده : لا شیء:: 86/1/12:: 11:44 صبح
     

    مردی یکه و تنها در بیابانی میرفت . ناگاه از دور شیری را دید که به او حمله ور شد پا به فرار گذاشت ،او میدوید و شیر مست هم به دنبالش که ناگاه به چاهی رسید بهتر دید خود را در چاه افکند و با گرفتن ریسمان خود را به ته چاه رساند که در ته چاه چشمش به اژدهایی افتاد که دهان گشوده تا هر چه به ته چاه رسد در کام خود فرو بلعد . حیران ماند ، نه راه پس داشت و نه راه پیش . در این میان صدای خش خشی به گوشش رسید به بالا نگریست دید دو موش سیاه و سپید سرگرم جویدن ریسمانند و چیزی نمانده که ریسمان پاره شود و او را به قعر چاه در افتد و در کام اژدها فرو رود . دراین گیرو دار بود که دسته ای زنبور عسل در کمر گاه چاه مقداری عسل ریخته و در اطراف آن گرد آمدهاند . عسل چندانی نبود و همان مقدار هم آلوده به خاک بود! ولی این مرد غافل تاچشمش به عسل ها افتاد گویی همه چیز را فراموش کرد!

    شد به خاک و عسل آلوده شاد           اژدها و موش و شیرش شد ز  یاد

    آن رسن بگرفته با یک دست خویش      دست دیگر سوی شهد آورد پیش

    با یک دست به طناب آویخته و با دست د یگر سرگرم خوردن عسل شد .ولی هر بار که دست میبرد انگشتی عسل بردارد ، نیشی چند از آن زنوران دستش را می گزید .

     این شرح حال کسی است که مرگ چون شیر مست در پی اوست و موش های روز و شب رشته عمر او را میبرند. و اژدهای قبر دهان گشوده تا او را ببلعد و او به جای آنکه چاره ای بیندیشد و از حوادث بیمناک پس از مرگ خلاصی جوید . سرگرم مال دنیا که مانند عسل خاک آلود و زهر الود است ،شده و هرگز اندیشه عاقبت خویش نیست !!!

     

    ای برادر اهل دنیا سر به سر                      آدمیزادند و از آدم بتر

    تا توانی میگریز از دامشان                          بلکه از جایی که باشد نامشان

    آدمیزادند اما دیو سار                                الفرار از آدمیزاد  الفرار

     

    « و ما الحیات الدنیا الا متاع الغرور  »    

    زندگانی دنیا جز متاع فریب نیست .  

     


    هرکه خواهد گو بیا وهر چه خواهد گو بگو()

  • بازگشت ...

  • نویسنده : لا شیء:: 85/12/22:: 11:0 صبح

     

                                                   

    عاشق شده ای، ای دل ، سودات مبارک باد

    از جا و مکان رستی ، آنجات مبارک باد

    از هر دو جهان بگذر ، تنها زن و تنها خور ،

    تا مُلک ومَلک گویند :« تنهات مبارک باد »

    کفرت همگی دین شد ، تلخت همه شیرین شد

    حلوا شده ای کلّی ، حلوات مبارک باد

         

    بدان بندگانم که ( به عصیان ) اسراف بر نفس خود کردند  بگو هرگز از رحمت ( نا منتهای ) خدا نا امید مباشید البته خدا همه گناهان شما را خواهد بخشید که او خدایی بسیار آمرزنده و مهربانست (53) و به درگاه خدای خود به توبه و انابه بازگردید و تسلیم امر او شوید پیش از آنکه عذاب قهر خدا فرا رسد و هیچ آن زمان نصرت و نجاتی نیابید (54) و بهترین دستور کتابی که بر شما از جانب خدا نازل شده است پیروی کنید پیش از آنکه عذاب قهر حق به کیفر گناهان بر شما فرود آید و شما آگاه نباشید (55) آنگاه هر نفسی بخود آید و فریاد واحسرتا بر آرد و گوید ای وای بر من که جانب امر خدا را فرو گذاشتم و در حق خود ظلم و تفریط کردم و وعده های خدا را مسخره و استهزاء نمودم (56)    « سوره مبارکه زمر »

     

    ... مومنان باید به خدا در هر حال توکل کنند (11) و چرا ما بر خدا توکل نکنیم ؟ در صورتیکه خدا ما را به راه راست هدایت فرموده و البته به آزار و ستم های شما صبر خواهیم کرد ....

    ...  با این همه لطف و رحمت خدا باز انسان سخت کفر کیش و ستمگر است  (34)

                                                          « سوره مبارکه ابراهیم »

     

     ای عاشقان ، ای عاشقان ، هنگام کوچ است از جهان

    در گوش جانم میرسد طبل رحیل از آ سمان

    این بانگ ها از پیش و پس بانگ رحیل است و جرس

    هر لحظه ای نفْـس ونفَـس سر می کشد در لا مکان

     


    هرکه خواهد گو بیا وهر چه خواهد گو بگو()

  • سلام بر....

  • نویسنده : لا شیء:: 85/11/5:: 1:7 عصر

     

     

    سلام بر یگانه تاریخ و دردانه عالم امکان « حسیــــن (ع) »

    السلامُ علـیکْ یا ابا عبدالله و علی الارواح ِ التی حلّـتْ بفنائِـکْ علیکَ منی سلامُ اللهْ ابداً ما بقیتُ و بقی اللیلُ و النهارْ و لا جعلهُ اللهَ اخرَ العهدِ منی لزیارتِکمْ السلامُ علی الحُسینْ وعلی علی بن الحُسینْ و علی اولادِ الحُسینْ و علی اصحابِ الحُـسـینْ (ع)

                                              « التماس دعا»

                                        


    هرکه خواهد گو بیا وهر چه خواهد گو بگو()

  • و خدایی...

  • نویسنده : لا شیء:: 85/10/2:: 12:17 صبح

     

       باز پستی از خرابات و باز اضطرار و درماندگی ؛از نفسم از دنیا و کشمکش این دو ودر نهایت این من    بازنده ...

       عجب بازنده بازاریست دنیا ..

     

    چه  کسی بود سرود ؟!

    آیا سهراب نبود؟!

    و خدایی که در این نزدیکی ست

    لای این شب بو ها ،

    پای آن کاج بلند؛

    .....

    ومن اینگونه سخن میگویم ؛

    و خدایی که بدین فاصله از ما ،آنجاست !!

    پشت آن ابر سیاه ،

    ابری از جنس وجود خود ما!!!

    حائل نفس خبیث؛

    لحظه ء پر ز گناه...

    لیک این فاصله را ،خود به پا کرده و می کوبیمش

    به درازای ابد یا به کوتاهی یک لحظه ناب

    لمحه ای پر ز خدا...

     و من به بهایی اندک لحظات ناب پر از خدایم را به دنیای دنی سپردم ،و وای بر من ...

     لیک این را می دانم که رحمانیت خداوند رحمان ازگناه بزرگ من به مراتب فزون تر است و این فرموده خداوند متعال است کهاز اسماء باری تعالی صفت رحمان بر باقی صفات پیشی گرفته است ویادمان باشد ؛ هوالقهار .هوالقهار. هوالقهار... تا متنبه شوم و بر گناهم استمرار نورزم ...

     دوستان محتاج دعای همتون هستم ... دیگه دارم حسابی شرمندش میشم...


    هرکه خواهد گو بیا وهر چه خواهد گو بگو()

  • تا دوست...

  • نویسنده : لا شیء:: 85/9/7:: 12:19 عصر

    چه بی عشق مردمانی که سر در آخور زندگی فرو برده اند و پاردم از آن فضولاتی که می خورند دراز کرده و چه شهید مردانی که سر از این توبره مهوع برداشته و به دنبال نسیمی خوش از این دیار صاعقه زده سرگردان و آواره و سراسیمه و بی خویشتن در جستجوی ناپیدایی هستند که هر چه می دوند گویی او نیز می دود و چه سعادتمندند آنان که فهمیده اند در این راه نباید دوید و چه عاشقند انان که می دانند باید پرواز کرد ....

    امام زاده داوود - سیرجان


    هرکه خواهد گو بیا وهر چه خواهد گو بگو()

  • عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد...

  • نویسنده : لا شیء:: 85/8/21:: 8:23 صبح

         

           تا نیست نگردی ره هست ات ندهند  

                    وین مرتبه با همت پست ات ندهند                

                               چون شمع قرار سوختن تا ندهی

                                      سر رشته عشق را به دستت ندهند 

         چه بگویم سخنی نیست …  جز….

     

           لـَقـَدْ خَلـَقـْنـَا الِا نسانَ فی کـَبَدْ .       ‍‍«4* بلد »

               وخداوندانسان رادر رنج آفرید ....

     

                شکراً‍ لله، شکراً لله ، شکراًلله....                

     

     

     

      لامکان‌سیران خبر دارند از پرواز ما***شعلهء ما رقص در بیرون مجمر میکند.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

            

      


    هرکه خواهد گو بیا وهر چه خواهد گو بگو()

  • و هم او بندگان را گریان و خندان سازد... 43- النجم

  • نویسنده : لا شیء:: 85/7/30:: 3:10 عصر

     

     

    واین بیابان حکایت از راه بیهوده پیموده و مسیری بی سرانجام می کند اگر اینگونه به سر در گمی و در تشنگی و بی هیچگونه حتی کورسوی امیدی و حتی سرابی طی شود !

    خیلی وقته ننوشتم .خیلی وقته که این زمین غل و زنجیری رو بسته به دستام و توان هر گونه فریاد احساس رو ازشون گرفته و نمی ذاره که مثل قدیما روی برهوت بی رنگ واحساس کاغذ به حرکت در بیان و جای پای از حس خودشون به جا بذارن ! از بودنشون وجودشون ...بگن که هستن یا میتونن که باشن ...

    و حالا این جای پا ها می خوان بگن که خسته ان می خوان بگن که دارن به زحمت این بدن خاکی رو روی این روح لطیف و ظریف به پاکی خدا میکشن ...

    بدنی که با ضمختی و بی رحمی و سنگینی گناه روز به روز داره حجیم تر و غیر قابل تحمل تر می شه.

    آره این جای پاها هر چی عمیق تر باشن ثابت می کنن که دارن به اوج تشنگی میرسن توی این بیابون که شن های روانش پای رفتن رو ازم میگیره و جای پاهام رو عمیق تر میکنه و من رو بیشتر تو خودش فرو میبره.

    آره تشنه ام ، تشنه ....

    و زندگانی دنیا جز متاع فریب نیست.   "  20 ــ حدید "

    و کاش جام شوکرانی بود برای وصال ابدی، شوکرانی که بغض حجیمی رو که روی روحم سنگینی میکنه و زنگاری شده میشست و با خودش میبرد .

    گاهی اوج خفگی رو احساس میکنم و لی باز از خودم متعجبم که چطور هنوز میتونم نفس بکشم ، چطور هنوز میتونم باشم چطور.....

     

     

    وَ یَرْزُقـْـهُ مِن حَیْثُ لایَحْتـَسِبْ وَمََنْ یَتـَوَکَلْ علی الله فَهْوَ حَسْبُهُ          " 3 ــ طلاق "

     

    وخداوند روزی میدهد از جایی که گمان نمی کنید، وکسی که به خدا توکل کند خداوند برای او کافی است .

     

     

    با تشکر از دوست خوبمون آیریکان که زحمت عکس های پست ها رو می کشن....


    هرکه خواهد گو بیا وهر چه خواهد گو بگو()

  • فقر توشه راه....

  • نویسنده : لا شیء:: 85/7/16:: 11:39 عصر

     

     

     

    غنی در حقیقت" حق" است و فقیر خلق؛ و آن صفت عبد است به حکم:

     

      

    یا اَیُها النّاسُ اَنتُما الفُقَراءُ الیَ الله و الله ُهُوَ الغَنیُ الحَمیدْ

                                               « 15 – فاطر»

                   ای مردم شما به خداوند فقیرو محتاج ا ید...

     

    جز فقرهرچه هست همه نقش فانی است     انـــدر نگـین فقــر طلـب نقــش جــاودان

     

     


    هرکه خواهد گو بیا وهر چه خواهد گو بگو()

  • انا لله و انا الیه راجعون....

  • نویسنده : لا شیء:: 85/7/1:: 6:3 عصر

                نیستم نیست که هستی همه در نیستی است ******** هیچم، هیچ که در هیچ نظر فرمایی ... 

     

                              « انا لله و انا الیه راجعون »

     

      کاش به این آیه عنایتی فراتر از آنچه در ظاهر و گذرا در سر برگ آگهی های تر حیم می بینیم می داشتیم !

     

     

                                      از خداییم....

     

      یک جمله است ؛ کامل....از در آن فقط یک حرف اضافه است ....

     

       و به تنهایی بی معنا ....

     

      و این از؛ ماییم و بی او هیچ ...

     

       آری بی او ما تنها یک حرف اضافه ایم ...بدون هیچ معنی استقلالی.... پوچ و بی معنا...

     

            

     

     خست توام ار خستم مست توام ار مستم       پست توام ار پستم  هست توام ار هستم 

     

         * انا لله و انا الیه راجعون (156 بقره)

     

          *حقیقت ما از خدا بودن است .

     

         * لَیَْسَ است جهان بی او ...اَیْسَ است جهان با او

     

     

     

      


    هرکه خواهد گو بیا وهر چه خواهد گو بگو()

    <      1   2   3      >